نظام وقتی مقدس است که رضایت مردم را داشته باشد
تاریخ انتشار: ۱۰ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۹۷۵۴۹۰
به گزارش «تابناک» به نقل از جماران، عضو هیأت علمی گروه حقوق جزا و جرم شناسی دانشگاه تهران با اشاره به اینکه نظام کیفری ایران جرائم علیه حکومت را بسیار شدیدتر از مجازات علیه اشخاص دیده است، گفت: مسئولین کشور باید تمام تلاششان را در جهت کسب رضایت عمومی و تأمین و تضمین حقوق و حرمت مردم به کار ببرند، و باید توجه داشته باشند که هیچ نظامی در دنیا بدون رضایت عمومی دوام نمی آورد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مشروح گفت و گوی جماران با حجت الاسلام و المسلمین محسن رهامی را در ادامه می خوانید:
در خصوص احکام صادر شده برای فعالان مدنی و روزنامه نگارانی که بعضا با حبس های بالای پنج سال مواجه شده اند، تحلیل شما چیست؟ این احکام از نظر حقوقی چه توجیهی می تواند داشته باشد؟
نظام کیفری ایران یک نظام «امنیت محور» هست و بر اساس نظریه های «مکتب دفاع اجتماعی افراطی» در این حوزه تنظیم شده و مجازات ها در حوزه جرائم علیه امنیت و جرائم علیه حکومت را بسیار شدیدتر از مجازات علیه اشخاص دیده است. به همین دلیل شما می بینید در مورد ماده ۶۱۰ قانون تعزیرات، یعنی موضوع تبانی برای ارتکاب جرائم علیه امنیت، حتی قبل از آنکه جرم صورت بگیرد، صرف اینکه یک عده بنشینند و جلسه بگیرند که مثلا یک ماه دیگر جرمی را علیه امنیت کشور مرتکب شوند، همین میزان کافی است که دادگاه ها تا پنج سال زندان بدهند. این را با مجازات شروع به قتل عمدی مقایسه کنید که حداکثر سه سال حبس دارد.
همچنین مثلا در مورد دختر خانمی که در میدان انقلاب روسری خود را در می آورد و برای اعتراض به حجاب اجباری تکان می دهد، بعضی دادگاه ها این موارد را «ترویج فحشاء» تلقی کرده و تا ۱۰ سال مجازات تعیین کرده اند؛ حال آنکه به نظر من با این کار جرم بزرگی واقع نشده و این یک عمل اعتراضی است، نه ترویج فحشاء و حداکثر می توانیم بگوییم «تظاهر به حرام» کرده و باید جزای نقدی برای آن تعیین کنند و یا تذکر بدهند.
یا وقتی کسی در تظاهرات شرکت می کند و مثلا سطلی را آتش می زند یا به بانک حمله می کند، بعضی از دادگاه ها این افراد را به جای استناد به ماده ۶۱۸ و «اخلال در نظم و امنیت» یا «تخریب اموال»، که زندان تعزیری محدود دارد، به حوزه «محاربه» می برند و برای چنین کسی حکم اعدام می دهند. این نشان می دهد که چه اندازه هم قوانین جاری کشور و هم دستگاه قضایی ما امنیت محور هستند.
در نظریه های دفاع اجتماعی افراطی، که در ایتالیا در دوره موسولینی و یا آلمان دوره نازی ها حاکم بوده، امنیت اجتماعی مهم ترین خط قرمز حکومت محسوب می گردید و امنیت را هم به معنای «امنیت حکومت» تفسیر و تبیین می کردند؛ نه امنیت و آسایش مردم. متأسفانه قانونگذار ما عنوان محاربه را در این گونه مسائل به نحوی تعریف کرده که صرف کشیدن اسلحه در تظاهرات حمل بر محاربه می شود، در حالی که اگر به آیه ۳۳ از سوره مائده، که مبنای شرعی جرم محاربه هست توجه کنیم، راجع به کسانی است که با خداوند تعالی و پیامبر اکرم(ص) جنگ می کنند. یعنی علیه حکومتی که پیامبر(ص) یا مثلا امیرالمؤمنین(ع) تشکیل داده قیام کرده اند و می خواهند حکومت آنها را ساقط کنند. در آن صورت هم بر اساس نظر بسیاری از فقها، باید مجازات محارب متناسب با جرم انجام گرفته باشد.
یعنی اگر محارب اسلحه کشیده، یا مثلا بمب گذاری کرده و در اثر اقدام او کسی کشته شده، مجازات اعدام بدهند؛ ولی اگر کسی کشته نشده و مثلا در اثر عملیات بمب گذاری فقط کسی زخمی شده، نمی توانند اعدام بدهند؛ چون کسی کشته نشده، مجازات وی کمتر از اعدام است، و در صورتی که اسلحه کشیده و هیچ کسی زخمی نشده و هیچ مالی غارت نشده، طبق نظر مشهور فقها، فقط تا یک سال تبعید باید برود. علاوه بر همه اینها، برخی از فقهای بزرگ امامیه، مانند شیخ انصاری، میرزای قمی، آیت الله خوانساری، در مورد توسعه اختیارات فقها در دوره غیبت امام معصوم و اجرای حدود اسلامی نظر موافق ندارند، و لذا باید به جای حدود، فقط از مجازات های تعزیری استفاده شود.
ولی ما می بینیم دادگاه های ما نسبت به بعضی تظاهرات کنندگان عنوان «محارب» را تطبیق داده اند و مجازات اعدام می دهند، که به هیچ وجه مرتکب قتل کسی نشده اند؛ و این احکام با مبانی شرعی و فقهی، که قوانین کشور ما بر آن اساس تنظیم شده، سازگاری ندارد. صدور این نوع احکام نشان می دهد که چه اندازه در قوانین و نظام قضائی ما دیدگاه امنیت محور حاکم است؛ در صورتی که در آموزه های دینی ما، از جمله سنت پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) توجه بیشتری به جان و آبروی مؤمن شده و اینکه حرمت جان و آبروی انسان از خانه کعبه بالاتر است. این تأکید پیامبر(ص) و دیگر اولیای دین اسلام نشان می دهد باید در مورد مجازات اعدام و یا مجازات های سنگینی که باعث صدمه به سلامتی و از بین رفتن زندگی افراد می شود، دادگاه ها نهایت احتیاط و خویشتنداری را به کار ببرند.
در چند روز اخیر حکم دادگاه برای همسر خانم مونا حیدری هم اعلام شد؛ که هشت سال زندان برای او در نظر گرفته اند. پس از اعلام این خبر برخی افراد احکام صادر شده برای شرکت کنندگان در اعتراضات، فعالان مدنی و حتی روزنامه نگارانی که در هیچ اعتراض خیابانی شرکت نکرده اند را با این حکم مقایسه می کنند. نظر شما در این خصوص چیست؟
چون شوهر این خانم مرتکب قتل عمد شده، مجازات او از نظر قانونی اجرای اعدام، به عنوان قصاص نفس می باشد، ولی با توجه به اینکه قصاص نفس احتیاج به درخواست شاکی خصوصی، یعنی اولیای دم دارد، و باید ورثه تقاضای قصاص کنند، چون آنها تقاضای اعدام نکرده و گذشت کرده اند، دادگاه به عنوان «حفظ نظم عمومی» قاتل را به هشت سال حبس تعزیری محکوم کرده است؛ مجازات تعزیری قتل عمد بین سه تا ۱۰ سال است، باید توجه داشت که در این مورد، عامل مهم عدم صدور حکم اعدام، «گذشت شاکی خصوصی» است و اگر اولیای دم تقاضای قصاص نفس می کردند، قاتل اعدام می گردید.
در موارد مشابه دیگر ، مانند اقدام به ضرب و جرح به قصد کشتن، که منجر به مرگ کسی نمی شود ولی در حد شروع به قتل تحقق پیدا می کند، قانون ما مجازات را خیلی سبک دیده است. به طور کلی قوانین ما در جرائم علیه تمامیت جسمانی اشخاص یا آبرو و حیثیت شهروندان، مجازات را خفیف دیده و هر جایی که به امنیت حکومت و توهین به مسئولین سطح بالای کشور می رسد، مجازات شدیدا افزایش می یابد، این امر به همان موضوع امنیت محور بودن نظام کیفری ما بر می گردد و احتیاج به بازنگری اساسی داریم.
تحلیل شما از برخی های برخورد تند با فعالان مدنی و معترضین و صدور احکام سنگین برای آنها و پذیرش عمومی این احکام چیست؟
در این مورد ابتدا یک توضیحی لازم است عرض کنم؛ این تصور که بعضا مطرح می شود که چون بنیانگذار این نظام امام خمینی(س)، به عنوان یک فقیه بوده، پس این نظام یک نظام شرعی و آسمانی و مقدس می باشد و بعد می آیند آن را با حکومت رسول الله(ص) و امیرالمؤمنین(ع) مقایسه می کنند و مخالفت با آن را مخالفت با خدای تعالی و پیامبر اکرم(ص) اعلام می کنند؛ این تصور صحیحی نیست.
جمهوری اسلامی یک نظام عرفی مبتنی بر آراء مردم است؛ که پس از برگزاری رفراندوم در روزهای دهم و یازدهم فروردین سال ۵۸ و تمایل اکثریت رای دهندگان، در نهایت در ۱۲ فروردین همان سال، به این عنوان اعلام گردید و تا زمانی که رضایت و اعتماد و حمایت عمومی وجود داشته باشد، این نظام پایدار خواهد بود. در مورد نظام مشروطه که ابتدا، هم مورد حمایت مردم بود و هم مورد حمایت علما و فقها، چون به تدریج مشروعیت و مقبولیت خود را در قلوب و اذهان مردم از دست داد، در نهایت به سقوط آن نظام منتهی گردید.
بنابر این، وقتی گفته می شود «نظام مقدس» باید دید منظور چیست؟ یک نظام وقتی مقدس و محترم است که رضایت مردم را در عقبه خود داشته باشد؛ اگر نظامی حمایت عمومی را نداشته باشد، و مردم احساس کنند حرمت آنان در این نظام حفظ نمی شود، دیگر آن نظام، از نظر مردم، مقدس و مورد احترام نخواهد بود. حرمت و قداست یک نظام فرع بر حرمت و قداست مردم و حقوق حقه شهروندان می باشد، در واقع نظام سیاسی ظرف است و اعتبار و حرمت و جان و آبرو و شئونات مردم محتوای این ظرف، طبیعی است که ظرف را برای محتوا و مظروف میخواهند و میسازند نه برعکس.
لذا مسئولین کشور باید تمام تلاششان را در جهت کسب رضایت عمومی و تأمین و تضمین حقوق و حرمت مردم به کار ببرند، و باید توجه داشته باشند که هیچ نظامی در دنیا بدون رضایت عمومی دوام نمی آورد. بهترین مثال نزدیک به دوران ما، اتحاد جماهیر شوروی است. هیچ کسی در توانایی نظامی و موشکی و اتمی اتحاد جماهیر شوروی شک نداشته و ندارد ولی ما دیدیم وقتی یک نظامی رضایت عمومی را از دست می دهد، قدرت نظامی بالا و موشک ها و بمب اتم و ماهواره ها، هیچ کمکی به بقای آن نظام نمی کنند.
ما هم توجه به افکار عمومی داخلی و هم افکار عمومی بین المللی را نیاز داریم. در داخل کاری کنیم مردم به رأی خود در ۱۰ و ۱۱ فروردین ۵۸ به جمهوری اسلامی وفادار باشند و احساس کنند خواسته های آنان در قالب این نظام تأمین می شود و دوم اینکه در سطح جهانی هم مقبولیت داشته باشیم. مثلا حمایت ایران از روسیه در اوکراین، باعث شد که افکار عمومی کشورهای اروپایی و بسیاری از کشورهای دیگر را از دست بدهیم و ما را به عنوان همکار و همراه یک دولت متجاوز تلقی کنند.
در خصوص اینکه برخی از نمایندگان پارلمان های اروپایی کفالت معترضین ایران را بر عهده گرفته اند، ارزیابی شما چیست؟
این اقدام در واقع یک حرکت سیاسی است. وقتی یک شخصیت سیاسی، مانند عضو پارلمان اروپا اعلام می کند کفالت سیاسی فلان متهم را بر عهده می گیرم، در واقع زمینه یک حمایت وسیع و بعضا جهانی از آن متهم ایجاد می شود؛ پیامش این است که ما این شخص را مجرم نمی دانیم و یا بر اساس قواعد مورد قبول نظام جزائی بین المللی، وی مجرم نیست و در واقع اگر وی مجرم بود، آنها حمایت نمی کردند. این کار افکار عمومی را متوجه آن فرد زندانی می کند و هزینه مجازات های سنگین، خصوصا اعدام او را بالا می برد.
ما باید در مورد صدور احکام سنگین، مخصوصا اعدام، در مورد مخالفین سیاسی نهایت حزم و احتیاط را به کار ببریم. امروزه در افکار عمومی جهانی، مجازات اعدام با مخالفت های جدی مواجه هست و آن را نوعی خشونت تلقی می کنند نه اجرای مجازات؛ لذا می گویند خشونت، خشونت می آورد. به ویژه در سال های اخیر، افکار عمومی جهان روی اعدام های ایران بیشتر حساس گردیده است، ما می دانیم که در همه کشورهای اروپایی، اکثریت ایالت های کشور آمریکا و حتی تعدادی از کشورهای همسایه ما مثل روسیه و ترکیه، مجازات اعدام حذف شده و جز ایران، چین و چند کشور آسیایی و آفریقایی و آمریکای لاتین هیچ جای دنیا، مجازات اعدام دیگر اجرا نمی شود به جای آن مجازات حبس اید یا حبس طولانی مدت تعیین می شود.
با توجه به فضای عمومی داخلی و خارجی که در حال حاضر، به هر دلیل، ایجاد شده است، هر مجازات اعدامی که در ایران صورت می گیرد، شدیدا به اعتبار جمهوری اسلامی در داخل و خارج لطمه وارد می شود. اینکه ما توجیه کنیم قوانین ما این گونه است و ما ناگریز از اجرای آن هستیم و اهمیتی هم به افکار عمومی داخلی و خارجی نمی دهیم، به نظر من توجیه صحیحی نیست. قوانین ما توسط مجلس تصویب شده و مجلس می تواند آن را اصلاح کند و در صورت لزوم برای حفظ مصالح کشور، از مجمع تشخیص مصلحت نظام کمک بگیرد. خصوصا اینکه باید توجه داشته باشیم در اوخر مجلس اول که ما هم توفیق حضور در مجلس داشتیم، امام خمینی(س) طی پیامی به مجلس فرمودند «وجهه جمهوری اسلامی و اسلام را مشوه جلوه ندهید».(صحیفه امام، جلد 19، صفحه 421) یعنی حتی اگر حکمی از احکام اسلام، چهره جمهوری اسلامی را مشوه می کند، بر اساس قاعده منع تنفیر شما موظف هستید از ایجاد نفرت نسبت به اسلام، مسلمین و نظام اسلامی در دنیا جلوگیری کنید.
هر اقدامی که می تواند نفرت ایجاد کند، باید جلوی آن را بگیریم. مثل سنگسار کردن زناکار، که نفرت ایجاد می کرد و رهبری جلوی آن را گرفت. مثلا در دوره آیت الله بروجردی، نماینده ایشان در قاهره در یک برنامه رسمی شرکت کرده بود، که ظاهرا روز ملی هلند بوده، آنجا سفیر هلند و خانمش جلوی در ایستاده بودند و به مهمانانی که وارد می شدند خیر مقدم می گفتند و دست می دادند؛ نماینده آیت الله بروجردی با سفیر دست می دهد و با خانمش دست نمی دهد. بعدا که به ایران می آید ماجرا را برای آیت الله بروجردی تعریف می کند و ایشان شدیدا ناراحت می شود و می گوید شما می خواهید اسلام و مسلمین را در دنیا غیرمتمدن و غیرفرهنگی نشان بدهید؟! چرا حرمت خانم سفیر را در حضور جمع شکستید؟ فرموده اند در جایی که لذت جنسی مطرح باشد ما مصافحه را حرام می دانیم ولی وقتی در یک مراسم عمومی این کار را می کنید باعث می شود فکر کنند شما حرمت زنان را ندارید؛ و چون به اسم یک روحانی و نماینده من آنجا هستید، به آبروی من هم لطمه می زنید.
اینها مثال های بارزی است که احکام اسلام با حفظ حرمت مسلمانان و حتی انسان هایی که مسلمان نیستند باید تفسیر شود. متأسفانه قضات ما کم توجهی دارند نسبت به تبعات و آثار حکمی که صادر می کنند؛ و هزینه اجرای این مجازات ها را بسیار بالا می برند.
با توجه به حواشی که صدور احکام زندان و اعدام برای متهمین سیاسی داشته و واکنش هایی که حقوقدانان ایرانی و خارجی نشان داده اند، به نظر شما در مرحله تجدیدنظر امکان تغییر این احکام هست یا خیر؟
به نظر من اگر آموزه های بنیادین اسلام و مصالح آینده کشور، نظام و مسلمین به عنوان یکی از معیارها مورد توجه آقایان قضات قرار بگیرد، خصوصا اینکه قانونگذار در مواضع متعددی، اختیار انتخاب نوع و میزان مجازات را به قاضی داده است، قطعا در مراحل تجدیدنظر و دیوانعالی کشور، احکام اصلاح می شوند و نگرانی ها رفع می گردد. البته این امر بستگی دارد که این نوع پروندهها به کدام شعبه برود؛ در دادگاه های انقلاب و سایر دادگاه ها قضات بسیار باسواد، شریف و فاضلی داریم که به تمام مسائلی که عرض کردم توجه دارند. اما بعضا پرونده ها به شعب خاصی می رود که دیدگاه امنیت محور در آن شعب حاکم است و در واقع ضابطان قضایی آن شعب بیشتر از خود قاضی در تصمیم گیری مؤثر هستند.
من در قضایای ۸۸ که وکیل برخی از مسئولین ستادهای آقایان موسوی و کروبی بودم، وقتی به بعضی از قضات مراجعه می کردم و در خصوص اصول و موازین دادرسی قانونی و شرعی و لزوم رعایت دقیق آنها صحبت می کردم، بعضا با طرح توجیهاتی چون «المأمور معذور» پاسخ مرا می دادند!
بنابر این، اگر اصول و موازین قانونی و شرعی دادرسی ملاک باشد و عملکرد و سنت پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و سایر ائمه(ع) را در نظر بگیرند، و آنچه امام خمینی(س) در حفظ اعتبار جهانی نظام جمهوری اسلامی ایران و حیثیت اسلام و مسلمین فرموده اند را کنار هم بگذارند و تصمیم بگیرند، قطعا در صدور احکام مرحله تجدیدنظر و دیوان عالی کشور تأثیر تعیینکننده خواهد داشت.
در خصوص این احکام توصیه شما به دستگاه قضایی چیست؟
من شنیده ام جلساتی که بعد از اعتراضات تهران میان مسئولین قضایی برگزار شده؛ از جمله ویدئو کنفرانسی که معاون اول قوه قضائیه با قضات سراسر کشور تشکیل داده و در صدور این احکام سنگین دادگاه ها اثرگذار بوده است. خصوصا اینکه بعد از این جلسه تعدادی از دادگاه ها به کسانی که در تظاهرات حضور داشته و اسلحه به همراه داشته اند، حکم اعدام داده اند. من تعجب می کنم که مسئولین عالی قوه قضائیه باید دادگاه ها را به احتیاط و حزم در حفظ خون مسلمین و انسان ها دعوت کنند و تلاش کنند که تعداد اعدام ها را پایین بیاورند.
یعنی از مسئولین قوه قضائیه انتظار داریم که دادگاه ها را به مرّ فرمایشات پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) دعوت کنند. امیرالمؤمنین(ع) با مخالفین خود در بلند کردن صدای اعتراض و اینکه در مسجد علیه ایشان شعار بدهند و توهین کنند، هیچ برخوردی نداشته و حتی حقوق آنها از بیت المال را هم قطع نکرده؛ زمانی که دست به شمشیر بودند و رو به روی ایشان ایستادند، افرادی از جمله پسر عموی خودش عبدالله ابن عباس را فرستادند که با آنها مذاکره کنند، فقط در صورتی که به نصایح ایشان بی توجهی کردند و اقدام به قتل و غارت مردم کردند، مجبور شد با آنها بجنگد؛ با این وجود فرمود کسانی را که فرار کرده یا زخمی شده اند کاری نداشته باشید و با آنها برخورد نکنید. ما باید این مسائل را به قضات توضیح بدهیم، و نه این که آنها را در صدور احکام شدید تشویق کنیم.
به نظر من ماده ۶۱۰ قانون تعزیرات، که صرف مواضعه و تبانی را جرم انگاری کرده، باید حذف شود، یا اینکه بر اساس ماده ۵۰۰ هر کسی سخنرانی و نقدی می کند را ذیل «تبلیغ علیه نظام» می آورند. منظور ما از «نظام» چیست؟ مردم حق دارند اعتراض و راهپیمایی کنند و اگر هر نقدی یا یا برپایی تظاهراتی را تبلیغ علیه نظام و آشوب تلقی کنیم، این تفسیر بر خلاف قانون اساسی و مبانی جمهوریت است. همه جای دنیا طبیعی است که مردم در تظاهرات شعار می دهند و ممکن است شعارها هم بعضا تند باشد.
حکومت نباید کسانی که از خود ملت، از توده مردم کشور، مخصوصا طبقات پایین و کارگران و دانشجویان، به عملکرد حکومت و دولت اعتراض می کنند را مثل گروه های کومله، دموکرات و منافقین برخورد کند. متأسفانه دادگاه های ما فرق نمی گذارند و مشخص هم نمی کنند که مرز اعتراض و اقدامات براندازی کجا است؟ مثلا حکومت بیاید خود محلی یا خیابانی را اعلام کند که هرکس اعتراض دارد به اینجا بیاید و امنیت آنها را هم تأمین کند و مثلا یک گروه به اصطلاح حزب اللهی، سخنرانی آنها را بر هم نزند. همان طور که طرفداران نظام در ۲۲ بهمن بیرون می آیند و تظاهرات می کنند، اعلام کنند معترضین هم می توانند در فلان روز و فلان محل، مثلا در استادیوم آزادی یا ورزشگاه شیرودی یا فلان میدان جمع شوند و اعتراض خود را بیان کنند.
من در دولت گذشته به وزیر کشور تأکید کردم که لایحه مربوط به تظاهرات را به مجلس ببرید و اجرایی کنید. اینکه قانون اساسی گفته تظاهرات آزاد است به شرطی که مسلح نباشد، حدودش را مشخص کنید. جاهایی را مشخص کنید که معترضین جمع شوند و صدایشان را بلند کنند و شعارهایشان را بدهند. این باعث می شود که آسیبی به اساس نظام نمی رسد و اعتراض ها هم مطرح می شود. بعد هم تضمین کنید که «آزادی بیان» صرف گفتن نیست و آزادی بعد از بیان هم هست.
این که با روزنامه نگار و خبرنگاری که یک فاجعه یا حادثه مجرمانه را منعکس می کند، برخورد می کنند، این واقعا خلاف قانون اساسی و قوانین دیگر کشور است؛ اصلا کار خبرنگار و رسانه همین است که اطلاع رسانی کند، آنها چشم و گوش جامعه هستند، اگر چشم ها مسأله ای را می بینند و گوش ها مسأله ای را می شنوند، نمی شود با آنها برخورد کرد. اگر تخلفی واقع شده و خبرنگاری عکس می گیرد تا خبر را منتشر کند، به وظیفه سازمانی و حرفهای خود عمل کرده است، و این امر به هیچ وجه واجد وصف مجرمانه نیست.
منبع: تابناک
کلیدواژه: آلودگی هوا شهرستان خوی مصوبه مولدسازی چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر محسن رهامی قوانین جزایی قوه قضاییه اعتراضات نظام مقدس نارضایتی آلودگی هوا شهرستان خوی مصوبه مولدسازی چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر اتحاد جماهیر شوروی امیرالمؤمنین ع جمهوری اسلامی مجازات اعدام رضایت عمومی افکار عمومی صدور احکام امنیت محور جرائم علیه مجازات ها باید توجه دادگاه ها نظر من پیامبر ص آیت الله آن نظام یک نظام بر اساس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۷۵۴۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پزشکیان: فکر نمیکردم خاتمی رأی ندهد
به گزارش تابناک، پزشکیان از بداخلاقی ها گلایه دارد و تاکید می کند؛«بسیار راحت تهمت و افترا میزنند و تخریب میکنند و نامش را هم این میگذارند که ما اصول داریم، در صورتی که کسی که اصول دارد به این راحتی حرف دروغ و تهمت را باور نمیکند.»
با او از رقابت ها بر سر کرسی ریاست مجلس آینده که می پرسیم می گوید؛«بعید میدانم رسایی و طیفی که به این شکل فکر میکنند، بتوانند در هیات رئیسه یا جاهای دیگری حضور پیدا کنند و اگر هم بتوانند حضور پیدا کنند آدم باید تاسف بخورد که اوضاع به این روند و این شکل رقم خورده است.»
پزشکیان در این گفتگو از حال و هوای منزلش در ایام عید روایت کرد، از نوروز های بعد از فوت همسرش و ....
در ادامه گفتگوی نوروزی خبرگزاری خبرآنلاین با مسعود پزشکیان، نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی را میخوانید؛
*آقای پزشکیان! سال ۹۸ شما نزدیک ۱۱۰ هزار رأی آوردید و چهار سال بعد با حدود ۱۵ هزار رأی کمتر نمایندگی شما تمدید شد، این ریزش رأی، ریزش در پایگاه رأی شما بود یا باید آن را در چارچوب کاهش مشارکت در انتخابات تفسیر و تحلیل کنیم؟
معلوم است، این روندی که دشمنان و یا یک عده از دوستان که تلاش میکردند اعتراض خود را به صورت رأی ندادن نشان دهند، در کل قضیه تاثیرگذار بود. علاوه بر این شرایط انتخابات هم بر میزان رأی موثر است چنانچه بسیاری پول فراوانی خرج میکنند که ما از این کارها نمیکنیم اما اصل قضیه کاهش رأی به آن کاهش حضور مردم در انتخابات مربوط است چون من قبلاً در دور دهم ۲۶۰ هزار رأی آورده بودم ولی رأی مجموعه نمایندهها بیش از این بود. آن موقع با ۱۱۰ هزار رأی هم کسی تایید نشده بود و میزان رأی همان ۶ نفری که بالا آمدیم بالای این رقم بود.
وضعیت گرانی بهتر شده یا بدتر شده است؟ گوشت ۱۰۰ هزار تومانی، ۷۰۰ هزار تومان شده، مرغ ۲۵ هزار تومانی که میگفتند ربطی به تحریم ندارد، ۱۰۰ الی ۱۲۰ هزار تومان شده است. علاوه بر این همین افراد زمان دولت روحانی میگفتند مشکل از مدیریت است، این افرادی که الان به اسم مدیریت آوردند، کجا دوره مدیریت گذراندند؟
*بنابراین شما این ریزش رای را مرتبط با کاهش مشارکت میدانید؟
قطعاً همین طور است.
غیر از اینکه شبانه روز برای نظام تلاش کنم، کار دیگری نکرده ام*روند تایید صلاحیت شما هم یک مقدار مبهم است. شما رد صلاحیت شدید و گفته شد رهبری در مورد این موضوع تذکر و توصیهای داشتند و بعد شما تایید شدید. شورای نگهبان اما این روایت را تایید نمیکند. روایت درست از این ماجرا چیست؟
بنده دقیقاً خبر ندارم اما آن چیزی که به من گفتند این بود که به نظام التزام عملی ندارم که واقعاً حرف بیربطی بود و اصلاً نمیشود این حرفی که اینها زدند را توجیه کرد چراکه غیر از اینکه شبانهروز برای نظام فکر کنم و تلاش کنم کار دیگری نکردم و خیلی از حقوقی که طبیعی است و میتوانستم به دنبال آن بروم و خلاف هم نبوده، به خاطر اعتقادم به دنبال آن نرفتم و پیگیری نکردم.
شورای نگهبان در پاسخ به رهبری گفته که همیشه پزشکیان را تأیید صلاحیت کردیموقتی یک چیزی میگویند که خیلی نچسب است برای آدم جای سوال دارد و میخواستم اعتراض هم کنم چون نماینده شدن برای من جز اینکه دنبال مشکلات مردم و کشور باشد، چیز دیگری ندارد. همچنین آن جایگاههایی که بنده کار کردم و تجربه و تخصص دارم، به این سادگی به دست نمیآید و این افرادی که میآیند ممکن است سالها طول بکشد که به آن آگاهی و درکی که ما از این سیستم داریم، دست پیدا کنند و شاید هم به اینجایی که ما رسیدیم اصلاً نرسند، آن وقت اینها بگویند شما عدم التزام دارید.
اما در جاهای مختلف روایت شد که مقام معظم رهبری در یک جلسه غیرعلنی فرموده بودند چرا این کار را کردید، آن چیزی هم که شورای نگهبان در پاسخ اعلام کرد، گفت ما رد نکرده بودیم. ما همیشه پزشکیان را تایید کردهایم و هیات اجرایی رد کرده است. کسی این روایت را رد نکرد چون اگر حرف غیردرستی بود حتماً از طرف دفتر مقام معظم رهبری همان روز اول عکسالعمل نشان میدادند و میگفتند که آقا یک چنین حرفی را نزدند. بنابراین رهبری چنین چیزی را گفته اند و اینها هم بر اساس آن سوالی که مقام معظم رهبری کردند نهایتاً بنده را تایید صلاحیت کردند.
نفوذی ها بصورت سیستماتیک تصمیم گرفته بودند من را ردصلاحیت کنند*بنابراین توصیه رهبری در تایید صلاحیت شما موثر بوده و ایشان توصیهای داشتند؟
تصور میکنم اگر رهبری در مورد تایید صلاحیتم توصیه نمیکردند امکان نداشت اینها من را تایید کنند چون به صورت سیستماتیک از نظر جناحی و سیاسی تصمیم گرفته بودند بنده را ردصلاحیت کنند و یک تعدادی از افرادی که در قدرت هستند که مقام معظم رهبری هم میفرمایند اینها نفوذی هستند، آگاهانه یا ناآگاهانه این اقدامات را انجام میدهند چراکه تحمل نقد و به چالش کشیدن را ندارند.
واقعیت این است آنچه که چشمانداز و سیاست بوده را اجرا نکردیم، وقتی سوال میکنیم چرا این کار را نمیکنید به جای اینکه جواب بدهند میگویند شما با دولت مخالف هستید.
طبق سند چشمانداز ۲۰ ساله قرار بود در منطقه اول شویم اما الان از آخر اول شدیمدر همین قانون بودجه وقتی داشتیم برنامهها را با سیاستها تطبیق میدادیم، کارشناسان برنامه و بودجه به ما میگفتند این حرفی که شما میزنید را نمیتوانند اجرا کنند. اگر نمیتواند اجرا کند پس بگویید سیاستهای کلی مقام معظم رهبری را عوض کنیم.
وقتی سیاست مشخص است، باید آدمی را پیدا کنید که بتواند اجرا کند نه اینکه افرادی را بگذاریم که نتوانند اجرا کنند. به خاطر همین رفتارها است که با وجود اینکه قرار بود طبق سند چشمانداز ۲۰ ساله در سال ۱۴۰۴ در منطقه اول شویم، در حال حاضر از آخر در منطقه اول میشویم و کسی هم جوابگو نیست. ما بد بودیم. آنهایی که ادعا میکنند خوب بودند چه کار کردند؟ یکی از این افراد مدعی بگوید چگونه در راستای سند چشمانداز که آقا فرموده، تلاش کرده است. مگر فرد با فحش دادن، افترابستن و بداخلاقی کردن الهامبخش میشود؟
تهمت و افترا میزنند و نامش را هم میگذارند اصول*رد صلاحیتها چقدر در میزان مشارکت تاثیرگذار بود؟ فکر میکنید اگر بررسی صلاحیتها به نوعی دیگر بود مردم مجاب به حضور در پای صندوق رأی میشدند یا علت کاهش مشارکت را در مسائل دیگری میبینید؟
نمیدانم. شاید یکسری از افراد به خاطر همین رد صلاحیت آمدند به این معنی که قصد نداشتند بیایند اما بعد از اینکه از طرف مقام معظم رهبری پیام آمد، وارد صحنه شدند. واقعیت قضیه این است که بسیار راحت تهمت و افترا میزنند و تخریب میکنند و نامش را هم این میگذارند که ما اصول داریم، در صورتی که کسی که اصول دارد به این راحتی حرف دروغ و تهمت را باور نمیکند.
دولت و شورای نگهبان باید بر اساس آن سیاستی که مقام معظم رهبری فرمودند، کاری میکردند و حتی اگر امکانش بود از افراد خواهش کنند یک عده از افرادی که فکر میکنند مسئله دارند پای رقابت بیایند و بعد هم اگر مشکلاتی داشتند بگویند این موارد را نادیده میگیریم، شما بیایید تا مردم به پای صندوقهای رأی بیایند. چرا که نهایتاً وقتی مشارکت افزایش پیدا میکند، اعتبار نظام در دیدگاه جهانی بهتر میشود.
اینها همه چیز را بزرگ میکنند. برای نمونه میگفتند که شما مردم را به شورش دعوت کردید، در صورتی که اگر همین آقایانی که مدیر بودند، مدبّرانه عمل میکردند خون از دماغ یک نفر هم پایین نمیآمد. هیچ اتفاقی نمیافتاد. دشمن حیله کرده بود و اینها در دامی افتادند و این وضعیت را در کشور به وجود آورد. در صورتی که خیلی راحت میشد شرایط را مدیریت کرد؛ ولی نکردند و بعد تازه به کسانی هم که گفتند چرا دارید این کار را میکنید؟ پاسخ دادند که شما آب در آسیاب دشمن میاندازید. بنابراین طبق نظر آنها، آن کسی که توطئه کرده بود و این کسانی که در آن دام افتادند، هیچکدام مقصر نبودند اما آنهایی که میخواستند نقد کنند مقصر بودند و به به آنها میگفتند شما با آنها همراه هستید.
این افرادی که الان به اسم مدیریت آوردند، کجا دوره مدیریت گذراندند؟*در دو انتخابات اخیر، آرای باطله نقش زیادی داشتند. پیام این آرا به حاکمیت چه میتواند باشد؟
واقعیت قضیه این است که الان مردم تحت فشار هستند. در مجلس در دورههای قبل هم وضعیت به این ترتیب بود، زمان دولت روحانی یکسری از برادران و خواهران ما به شدت اعتراض میکردند که شما تحریمها را بهانه کردهاید. ۲۰ درصد مسئله به تحریم مربوط است و ۸۰ درصد آن به مدیریت مربوط است. میگفتند گرانی، دزدی و اختلاس چه ربطی به تحریم دارد؟ در حال حاضر همین برادران و خواهران قدرت را به دست گرفتند و در هر ۳ قوه حضور دارند و مقام معظم رهبری هم محکم از این عزیزان دفاع میکنند.
وضعیت گرانی بهتر شده یا بدتر شده است؟ گوشت ۱۰۰ هزار تومانی، ۷۰۰ هزار تومان شده، مرغ ۲۵ هزار تومانی که میگفتند ربطی به تحریم ندارد، ۱۰۰ الی ۱۲۰ هزار تومان شده است. علاوه بر این همین افراد زمان دولت روحانی میگفتند مشکل از مدیریت است، این افرادی که الان به اسم مدیریت آوردند، کجا دوره مدیریت گذراندند؟ در کدام بنگاه، اداره، سازمان و کارخانه توانستند بازسازی و اصلاح و رونق ایجاد کنند چرا مدیر بر سر کار نیاوردند؟ نمیشود ادعا کرد ما طرفدار مقام معظم رهبری هستیم، مسلمانیم، بهترینیم ولی افرادی را سرکار بیاوریم که بسیاری از آنها در کار خود نتوانستند الگو شوند.
فکر نمیکردم خاتمی رأی ندهد*در جریان انتخابات بسیاری از همفکران سیاسی شما در جریان اصلاحات رأی ندادند و به این شکل اعتراض خود را نشان دادند. رأی ندادن آقای خاتمی برای شما چقدر قابل پیشبینی بود؟
فکر نمیکردم آقای خاتمی به اینجا برسد که رأی ندهد. طبیعتاً او تحت فشار یکسری از این جریانات تند است کما اینکه از قبل هم بوده است. مقام معظم رهبری از ابتدای سال ۱۴۰۲ به دستاندرکاران تاکید میکنند که مشارکت افزایش پیدا کند.
وقتی اینها کاری میکنند که در نتیجه آن افرادی که دلخواه یک جمعیتی هستند، نتوانند وارد رقابت شوند و بعد افرادی را انتخاب میکنند که اکثریت آنها از یک دسته، جناح و گروه خاصی هستند، در نتیجه تعدادی بر اساس همان توصیهای که مقام معظم رهبری فرمودند میآیند و رأی سفید میدهند چراکه آن داوطلبین را قبول ندارند. همچنین عدهای هم قهر میکنند، نمیآیند و میگویند آن کسی که من میخواستم در میان داوطلبین نیست، به چه کسی رأی بدهم؟
دولت و شورای نگهبان باید از افراد رأیآور خواهش میکردند که وارد انتخابات شوندبه نظر میرسد دولت و شورای نگهبان باید بر اساس آن سیاستی که مقام معظم رهبری فرمودند، کاری میکردند و حتی اگر امکانش بود از افراد خواهش کنند یک عده از افرادی که فکر میکنند مسئله دارند پای رقابت بیایند و بعد هم اگر مشکلاتی داشتند بگویند این موارد را نادیده میگیریم، شما بیایید تا مردم به پای صندوقهای رأی بیایند. چرا که نهایتاً وقتی مشارکت افزایش پیدا میکند، اعتبار نظام در دیدگاه جهانی بهتر میشود.
بنابراین وقتی کاری میکنند که مشارکت کاهش پیدا کند، هم وجهه بینالمللی خودمان را مقداری مسئلهدار میکنیم و هم خود به خود حق انتخاب را از عدهای میگیریم. وقتی حق انتخاب از فرد گرفته میشود به کاندیدای مورد نظر شما رأی بدهد؟ آنها را که شما انتخاب کردهاید. بنابراین به نظر بنده این نوع مدیریت انتخابات مسئله ایجاد کرد تا اینکه بگوییم تعدادی نخواستند در انتخابات شرکت کنند. البته دشمن هم در جریان انتخابات توطئه میکرد. رسانههای دشمن تبلیغ میکردند که پای صندوق نروید، مسئولین امر هم کاری کردند که حرف آنها تا حدودی معنی پیدا کند.
حتی اصولگرایان هم در انتخابات شرکت نکردند*فکر میکنید این اقدام آقای خاتمی به بدنه رأی ناراضی اصلاحات و به بدنه حزبی و تشکیلاتی این جریان کمک کند؟
فکر نمیکنم. تصور میکنم در کشور بیشتر از هر چیزی به وحدت و انسجام نیاز داریم و به تفرقه و دو دستگی نیاز نداریم. سلایق مختلف در چارچوب سیاستهای کلی داریم. فکر میکنم اگر هر کسی قرار است بیاید، تا زمانی که آن «سیاست» تعیین نشده، میتوانیم با هم کلنجار و بحث داشته باشیم ولی وقتی سیاست روشن شد، باید برویم افرادی را پیدا کنیم که قادر باشند آن سیاست را پیاده کنند نه اینکه اگر هر جناحی آمد، جناح خودش را بیاورد هر چند که توان اجرای آن سیاست را نداشته باشد.
اجرای سیاست الزاماً حزباللهی، چپ یا راست، اصولگرا یا اصلاحطلب نیست. آن اجرای سیاست، آدم کارشناس، کاربلد و خبره میخواهد. در حال حاضر شرایط به این ترتیب شده که وقتی افراد به قدرت میرسند دیگران را مثل آب خوردن حذف میکنند و به آنها انگ میچسبانند که نتیجه این اقدام وضعیت فعلی کشور میشود که بسیاری از افراد حتی از جناح اصولگرا رأی ندادند.
آقایان اصولگرا رسماً میگفتند که مردم به من رأی ندهند*در انتخابات اخیر بسیاری بر این باور بودند که دولت به جای اینکه از سبد تایید صلاحیتها مشارکت را جذب کند، این قضیه را بیشتر قومیتی و اقوامی کرد. حتی جوانانی تایید صلاحیت شدند که اقوامشان را پای صندوق رأی بیاورند، تا مشارکت مقداری افزایش پیدا کند. رأی شما در تبریز حزبی بود یا قومیتی؟
رأی من نه حزبی بود و نه قومیتی، بلکه براساس شناختی است که مردم از بنده دارند و کاری در آنجا انجام دادهام. من به دو سه نفر از برادرانی که در کردستان هستند پیام داده بودم چراکه بچههایی که بگوییم قومیتگرا یا اینکه دنبال هویت و زبان خودشان هستند، علیه بنده تبلیغ راه انداخته بودند که این خودش کُرد و پانکُردیسم است، به این رأی ندهید. اصولاً باید کاری میکردم که آنها به من رأی بدهند و طوری حرف بزنم که آنها تصور کنند یا بدانند که نگاه دیگری دارم.
به من گفتند به نظام التزام عملی ندارم که واقعاً حرف بیربطی بود و اصلاً نمیشود این حرفی که اینها زدند را توجیه کرد چراکه غیر از اینکه شبانهروز برای نظام فکر کنم و تلاش کنم کار دیگری نکردم و خیلی از حقوقی که طبیعی است و میتوانستم به دنبال آن بروم و خلاف هم نبوده، به خاطر اعتقادم به دنبال آن نرفتم و پیگیری نکردم.
در حیقسقت حرف زدن کُردی من باعث این حرکت آنها علیه من شده بود، اما بعد که مقام معظم رهبری این مسئله را یک مقدار زیر سوال بردند، آنها کوتاه آمدند. من خودم در مهاباد به دنیا آمدم، این موضوع در آذربایجان مسئله است و اینها میگفتند نگویید که متولد مهاباد هستد. نکته دیگر این که اصلاحاتیها هم نیامدند رأی دهند که بگوییم جناحی آمدم. یعنی نه بحث قومیت و نه اصلاحات در رابطه با من، معنیدار نبود.
به تعدادی پول می دادند یا رأی برای کد ملی فردی بود که می گفت اصلا رأی ندادمشناختی که مردم در این مدت که در خدمتشان بودم و برایشان کار کردم، از من پیدا کردند، در رأی آوردن بنده تاثیرگذار بود. نمیخواهم از آقایان اسم ببرم اما از جریان اصولگرا خیلی راحت و به صورت کاملاً مشخصی علیه من تبلیغ میکردند که مردم به من رأی ندهند. در نتیجه در این انتخابات هم یک تعداد اصولگراها علیه من بودند، یک تعداد از افرادی که قومیتی بودند، یک تعداد از نظر اعتقادی، یک تعداد از نظر جناحی علیه بنده بودند. البته جناح اصلاحات که اصلاً رأی نداد و نهایتاً در این اوضاع و احوال من رأی آوردم. حالا باید آن پرتقالفروش را پیدا کنیم که چگونه به من رأی دادند.
*بنابراین به نوعی تخلف انتخاباتی هم صورت گرفته که اقدامات تخریبی علیه شخص شما انجام دادند؟
به تعدادی پول میدادند، فیلمهایی وجود دارد که کدملیها را گرفتند و در حال ثبت کردن هستند، همچنین مواردی بود که طرف میگفت من اصلاً رأی ندادم ولی رأی برای کد ملی او ثبت شده بود. لذا یکسری از این کارها شده بود اما هر تلاشی کردند که نشود، وقتی که خدا و مردم بخواهند کاری انجام شود، میشود.
بیشتر بخوانید: پزشکیان: قرار بود تورم ابتدا نصف و بعد هم تک رقمی شود، اما چندصد برابر شده/ مردم با بخور و نمیر زندگی میکنند
اگر قاضیپور تأیید صلاحیت میشد، ۴۰ هزار نفر را پای صندوقهای رأی میآورد*خودتان هم تخلفی مشاهده کردید؟
خیر، چراکه اصلاً دنبال این نبودم که بخواهند رأی بدهند یا ندهند. من به دنبال همان اعتقاد و باوری که داشتم که باید بروم. البته تعدادی از مردم به خاطر من پای صندوقهای رأی آمدند. اگر کاری میکردند که یکسری از افراد داوطلب شوند تا مردم به خاطر آنها پای صندوقهای رأی بیایند، رونق مشارکت در انتخابات افزایش پیدا میکرد. این هنر نیست که عدهای را حذف کنیم و در نتیجه مردم به پای صندوقهای رأی نیایند. برای مثال در آذربایجان غربی و ارومیه به آقای نادر قاضیپور صلاحیت ندادند اگر میدادند حداقل ۳۰ تا ۴۰ هزار نفر به خاطر او به پای صندوق رأی میآمد. اگر به او صلاحیت میدادند و میآمد، اگر رأی هم نمیآورد بالاخره ۳۰ تا ۴۰ هزار نفر را پای صندوق آورده، علاوه بر اینکه یک تعداد دیگری میآمدند و رأی میدادند، که آن افرادی که نمیخواستند رأی نیاورند.
اقلیت مجلس در میان اختلافات میتواند تاثیرگذار باشد* در حال حاضر تکلیف ۲۴۵ کرسی مجلس دوازدهم مشخص شده است، اگر بخواهید مجلس دوازدهم را در چند جمله توصیف کنید، چگونه توصیف میکنید؟
تاحدودی یکدستی در مجلس کاهش پیدا کرده است. یعنی در آن جناحی که خودشان عضو آن هستند، اختلافاتی وجود دارد که طبیعتاً رقابتی بین خودشان است و این میتواند یک مقدار مسئلهساز شود و از طرفی فرصتی برای شنیدن حرف اقلیت فراهم شود چراکه این افراد اگر بخواهند برای ریاست رأی بیاورند، مجبور هستند هوای آن اقلیت را داشته باشند تا بتوانند اکثریت خودشان را حفظ کنند بنابراین در صورت اختلاف اقلیت میتواند تعیینکننده باشد و هر طرف برود که آن طرف را به اکثریت تبدیل کند. شاید در چنین روندی مقداری باب گفتگو بیشتر باز شود، تعامل افزایش پیدا کند و نهایتاً شاید بیشتر به نفع کشور باشد.
*بنابراین مجلس دوازدهم میتواند یک اقلیت قوی از اصلاحطلبان، مستقلین و اعتدالیون داشته باشد؟
نگذاشتند از اصلاحطلبان افراد زیادی به مجلس راه پیدا کنند اما نهایتاً آن تعداد اقلیتی که آمدند میتوانند یک اقلیت تاثیرگذار باشند.
خودم را لیدر نمی دانم*برخی از اصلاحطلبان جمع کردن این افراد زیر یک چتر در مجلس را به نقش شما مرتبط میدانند، فکر میکنید بتوانید لیدری این جریان را در دست بگیرید؟
خودم را لیدر نمیدانم. به هر حال داشتن تعامل، گفتگوی منطقی چه با اصولگرا، چه با اصلاحطلب و چه با افراد بیطرف خیلی موضوع روشنی است. ما اگر سیاستهای کلی را به عنوان آن میثاق مشترک بپذیریم و قبول کنیم که علیرغم تمام حرفها، عیبها و نقصهایی که داریم برای افراد و جناحها میگوییم، میخواهیم در چشمانداز بهترین شویم، بنابراین برای بهترین شدن باید بهترینها را پیدا کنیم و وقتی که قرار است بهترین را پیدا کنیم، دیگر شرایط به این ترتیب نیست که حتماً آن بهترین آدم، من باشم.
در نتیجه حذف کردن قدرت ما را کاهش میدهد و توان انتخاب ما را کمتر میکند. وقتی بپذیریم که قرار است در منطقه اول شویم، آن وقت در هر رشتهای دنبال کسی میگردیم که توان، علم و مهارت دارد و میخواهد این چارچوب را بپذیرد و ما را اول کند.
*با حضور افراد تندرو در مجلس، به نظر شما آیا این مجلس میتواند یک فراکسیون اکثریت داشته باشد؟
همانطور که گفتم الان داخل اصولگرایان اختلاف است و واقعاً نمیدانم این تندروها تا چه اندازه میتوانند برای خودشان طرفدار جذب کنند و طرف مقابل چقدر میتواند این کار را کند چون من زیاد از درون این جریانات مطلع نیستم تا بتوانم دیدگاه یا قضاوتی داشته باشم ولی چه اصولگراهایی که متعادلند و میخواهند در چارچوب همان سیاستها کار کنند و چه اصلاحطلبان و چه بیطرفان، بر اساس منطق و بدون توجه به اینکه قدرت دست کیست، قدرت را به دست آن آدمی بدهیم که قادر است کاری کند، میتوانیم مملکت را درست کنیم ولی اگر قدرت را برای خودمان بخواهیم، با این روش مملکت درست نخواهد شد.
اینها اگر ۸ سال هم روی کار باشند نمیتوانند یک میلیون مسکن بسازند*با اینکه مجلس هنوز شکل نگرفته، دعواها مخصوصاً بر سر ریاست شکل گرفته، از آقای قالیباف و نبویان تا متکی و رسایی و آقاتهرانی همگی مدعی هستند. برای خود شما بین ریاست قالیباف یا رسایی فرقی میکند؟
طبیعتاً کسی که تعامل بیشترو بهتری دارد، خاک خوردهتر است، بهتر از کسی است که هیچ کدام از این تجربهها را ندارد ولی آدم خوبی است چون بازمیگردد به اینکه ما چه تجربهای داریم. هر فردی وقتی کار میکند، عیب پیدا میکند و امکان دارد بلغزد. در نتیجه آن آدمهایی که کاری و تلاشی کردند و اینها عیبی را از آنها پیدا کردند که ممکن است درست هم باشد، خیلی هنر نکردند. هنر این است که خودشان چه کردند و اگر کردند، آیا توانستند بی عیب کاری را انجام دهند؟ اینکه مرتب حرف بزنند که ما اِل و بِل میکنیم، نیست.
مگر نمیگفتند ما یک میلیون مسکن درست میکنیم، یک میلیون شغل درست میکنیم، تورم را درست میکنیم؟! پس چه شد؟ در عرض چهار سال سهل است اگر اینها هشت سال هم قدرت را به دست بگیرند و تنها یک میلیون مسکن بسازند هر چه خواستید به من بگویید. آن همه پول و امکانات به دست احمدینژاد آمد اما نتوانست ۲ میلیون مسکن را تا آخر بسازد، بقیهاش را دولت روحانی انجام داد و هنوز هم تتمهاش مانده است. چطور اینها میخواهند در هر سال یک میلیون مسکن بسازند؟ اصلاً مصالحاش را دارند و جایگاهش را مشخص کردهاند؟ آن کسی که تجربه ندارد را سرکار بگذارید، دیوانگی است.
* گفته میشود بسیاری از همین آقایان در حال حاضر یارگیری از بین اصلاحطلبان و اعتدالیون شروع کردهاند. فکر میکنید بتوانید با گرفتن سهمهایی در هیاترئیسه یا رؤسای کمیسیونها، در انتخابات درونپارلمانی اثرگذار باشید؟
منطق حکم میکند در مدیریتها افراد توانمند فارغ از چپ و راست را بگذارند، بنابراین مشکل این نیست که پستی به ما بدهند یا ندهند، مشکل این است که ما افراد درست پیدا کنیم و بعد آنها را در آن جایگاهها قرار دهیم نه اینکه چون ما هستیم، همه اینها باید از ماها باشند.
اگر فضا فراهم باشد وارد رقابت نائب رئیسی میشوم*خود شما قبلاً کاندیدای نایبرئیسی بودید. ممکن است دوباره وارد رقابت شوید؟
بستگی به فضایی دارد که با آن مواجه میشوم. باید مشاهده کنم که اوضاع به چه سمتی میرود که اگر شد بیایم و اگر نشد که اصلاً چیز مهمی نیست چون آن موقع که نایب رئیس هم بودم زیاد چنگی به دل نمیزد. مهم این است که آدم در جایگاهی قرار بگیرد که بتواند دغدغهها و مشکلات مردم را بگیرد و دفاع کند و برای اصلاح و بهبودی آنها تلاش کند.
اگر رسایی وارد هیئت رئیسه شود باید تأسف خورد*در مورد ریاست مجلسی صحبت میکنیم که قبل از این آقایان لاریجانی، باهنر رئیس این مجلس بودند، الان واکنش شما نسبت به این قضیه چیست که ما داریم در رابطه با ریاست افرادی مثل قالیباف، رسایی یا نبویان صحبت میکنیم که به عنوان چهرههای تندرو شناخته میشوند؟
بعید میدانم رسایی و طیفی که به این شکل فکر میکنند، بتوانند در هیات رئیسه یا جاهای دیگری حضور پیدا کنند و اگر هم بتوانند حضور پیدا کنند آدم باید تاسف بخورد که اوضاع به این روند و این شکل رقم خورده است چراکه مجلس محل گفتگو است، محل دعوا کردن و بداخلاقی نیست. اینها اگر سندی برای عیب کسی دارند آن را به شورای نگهبان میدادند تا تصمیم بگیرد. اینکه آدم از یکی خوشش نیاید بعد یک روندی را تعریف کند و بگوید اینها فاسد هستند، منطقی نیست.
*در حال حاضر ۱۴۸ نماینده دوره اولی در مجلس دوازدهم داریم، این تعداد نماینده چه تاثیری میتواند بر روند مجلس بگذارد؟
بستگی دارد که تجربه، چه پشتوانه کاری و چه انگیزهای دارند.
اگر میتوانند شرایط را درست کنند، چرا فحش میدهند؟*شخصاً چه چشماندازی پیش روی مجلس دوازدهم و دولت سیزدهم میبینید؟ با توجه به مواردی که مطرح کردید آیا مجلس وکیلالدوله خواهد بود؟
وکیلالدوله بشود یا نشود، جهتی که میرویم، جهت گرانی و گرفتاری و تورم است. اینها ادعا میکردند FATF بد است، برجام بیخود است، مشکل از مدیریت است و تحریم هیچ تاثیری ندارد. الان که قدرت دستشان است اصلاح کنند. به نظرم غیرقابل اصلاح است به این معنی که اگر نتوانیم با اقتصاد دنیا رابطه برقرار کنیم و تعامل داشته باشیم، روز به روز عقب خواهیم افتاد حالا اینها هر چه میگویند، بگویند. اگر میتوانند شرایط را درست کنند، چرا درست نمیکنند و فحش میدهند؟!
در جاهای مختلف روایت شد که مقام معظم رهبری در یک جلسه غیرعلنی فرموده بودند چرا این کار را کردید، آن چیزی هم که شورای نگهبان در پاسخ اعلام کرد، گفت ما رد نکرده بودیم. ما همیشه پزشکیان را تایید کردهایم و هیات اجرایی رد کرده است. کسی این روایت را رد نکرد چون اگر حرف غیردرستی بود حتماً از طرف دفتر مقام معظم رهبری همان روز اول عکسالعمل نشان میدادند.
*با توجه به مشی تندی که راهیافتگان به مجلس دارند و فضای اعتراضی که در جامعه وجود دارد، این افراد چقدر میتوانند در تند کردن جامعه با تصمیماتی که در حوزه حجاب و فیلترینگ میگیرند، اثرگذار باشند؟
به نظر بنده این امر شدنی نیست، چراکه دنیا به سوی فضای باز یک دهکده کوچک جهانی حرکت میکند. در زمان نه چندان دور اینها فیلتر هم نمیتوانند کنند و همه راحت میتوانند دسترسی پیدا کنند. تمام دعوای قریش و کفار این بود که نگذارند حرف رسول خدا (ص) به مردم برسد. ما اگر حرف و ایده خوبی داریم، اگر نوآوری و خلاقیت در وجودمان، فکرمان، دینمان و باورمان است، آنها باید از ما بترسند. بنابراین این نوع برخوردها غیر از اینکه ما را بدتر در عقب نگه میدارد، حاصلی نخواهد داشت.
*یعنی در حوزه حجاب هم نمیتوانند هیچ اقدامی انجام دهند؟
به نظر میرسد وضعیت را بدتر خواهند کرد. در مورد حادثهای که در قم در درمانگاه افتاده بود، باید بگوییم که روش تبلیغ و ارشاد کردن به پیر و پیغمبر آن نیست. ۴۰ سال است که این اقدامات را انجام میدهیم و به جای اینکه نتیجه بگیریم، بدتر کردیم. من نمیتوان به دختر و بچه خودم دستور بدهم آن چیزی که من میگویم انجام بده! در صورتی که من را دوست دارد و به من علاقه دارد، دیر میروم خانه نگران میشود ولی حرفم را با دستور نمیپذیرد. حالا چگونه میخواهند با جامعه با دستور حرف خودشان را قالب کنند. شدنی نیست.
برجام احیا نمیشود*به نظر شما امیدی به احیای برجام وجود دارد؟
این روشی که اینها در پیش گرفتند، خیر.
*حال و هوای منزل آقای پزشکیان در ساعت سال تحویل چگونه است؟
معمولاً سعی میکنیم خانواده کنار هم باشیم، خواهرم، برادرم، دخترم و با هم بنشینیم به هم تبریک بگوییم، آرزو کنیم که حوّل حالنا الی احسن الحال شود. اخلاقاً و رفتاراً بهتر باشیم. مهربانتر باشیم. فرصت اینکه آن چیزی را که انسانها به خاطرش به دنیا آمدند، صمیمیت و دوستی و محبت بین خدا و خانواده و مردم، در آنجا یک الگوی کوچک برای خودمان داشته باشیم.
به هرکسی که به خانه ما بیاید، عیدی می دهم*با توجه به اینکه لحظه سال تحویل ساعت ۶ صبح است و ...
فرقی نمیکند. تا حالا هر وقت سال میخواست تحویل شود، ۲، ۳ یا ۴، بوده، نشستیم، صحبت کردیم. سعی کردیم بچهها و خانواده را پیش هم قرار دهیم، پیش هم باشیم و کدورتها و کینهها را دور کنیم. بالاخره این دنیا به این کدورتها و بداخلاقیها و نگرانیها نمیارزد. امروز هستیم، فردا معلوم نیست باشیم یا نباشیم، قدر یکدیگر را باید بدانیم.
فکر نمیکردم آقای خاتمی به اینجا برسد که رأی ندهد. طبیعتاً او تحت فشار یکسری از این جریانات تند است کما اینکه از قبل هم بوده است. مقام معظم رهبری از ابتدای سال ۱۴۰۲ به دستاندرکاران تاکید میکنند که مشارکت افزایش پیدا کند
*به چه کسانی عیدی میدهید و از چه کسانی عیدی میگیرید؟
به همه کسانی که به خانه ما میآیند عیدی میدهیم ولی دیگر معلوم نیست چه کسی به ما عیدی بدهد. همین بچههایی که خوب هستند،عیدی ما هستند. بچههای سالمی هستند، سالم زندگی میکنند، من خدا را شاکرم که بچههای ما طوری زندگی کردند که این آقایانی که دنبال این هستند که برای افراد پرونده درست کنند، حرف دربیاورند و دنبال این هستند که خراب کنند تا حالا نتوانستند از دور و بر بنده موردی پیدا کنند که آبروریزی کنند.
این خصلت بدی است که در نظام یک عده افراد برای اینکه خودشان را مطرح کنند درست کردهاند. خیلی گشتند از من یک چیزی پیدا کنند که بتوانند از آن طریق تخریب کنند، ولی وقتی هیچ چیزی پیدا نکردند و خواستند من را رد کنند گفتند تو به نظام التزام عملی نداری که آن هم خیلی خندهدار بود.
*اولین فردی که به عیددیدنی او میروید یا تلفنی عید را به او تبریک میگویید چه کسی است؟
معمولاً خانواده همسرم که فوت کرده، مادرش هستند. سعی میکنیم حالشان را بپرسیم و دیدنشان برویم و آنهایی که در این محدوده بزرگان فامیل ما هستند چون از بزرگان ما دیگر کسی نمانده ولی همان مادر همسرم هنوز هست در نتیجه سعی میکنیم حال ایشان را بپرسیم.
بدترین عید من زمانی بود که همسرم را از دست دادم*بهترین و بدترین عیدی که در گذشته داشتید؟
بدترین عید آن زمانی بود که همسرم را از دست دادم. بهتریناش را دیگر نمیدانم، همهاش عادی است.
*پیام نوروزی شما.
آرزو دارم آن چشماندازی که رهبری مشخص کرده را این آقایان و خواهرانی که ادعا میکنند طرفدار رهبری هستند، خودشان را لایق اجرای آن اهداف کنند. طوری رفتار کنند که بشود آن قانون را در این مملکت پیاده کرد تا وقتی که ما به کشورمان نگاه میکنیم افتخار کنیم نه اینکه وقتی پایمان را از کشورمان آن طرف خاک میگذاریم، ببینیم راه آنها، جاده آنها، اداره آنها، ماشین آنها، سیستم آنها بهتر از مال ماست. این برازنده ما مسلمانها نیست. وقتی من این را میبینم واقعاً خیلی ناراحت میشوم که چرا ما باید از دیگران عقب باشیم در صورتی که کشور ما و سابقه چندین هزار ساله این جامعه، همیشه قدرتها، خلاقیتها و شکوفاییها در این کشور بوده.
حالا آن طرف آب را نگاه کنی، آدمهایی که یک وقتی نان برای خوردن و آب برای نوشیدن نداشتند، الان وقتی آن طرف میروی یک چیزی میبینی که باید حسرتاش را بخوری. برای من واقعاً سخت است یک چنین چیزی را ببینم. ما میتوانیم کشورمان را درست کنیم و مردممان را به سرچشمه سعادت و زندگی راحت برسانیم به شرطی که به نخبگان و توانمندان خودمان احترام بگذاریم، قبولشان کنیم و اجازه دهیم حضور داشته باشند و تصور نکنیم آنها باید مانند ما فکر کنند و اگر مثل ما فکر نکردند، خائن و جاسوس هستند و مملکتشان را میفروشند. مملکت را کسی میفروشد که جامعه و مملکتاش را تخریب میکند و باعث میشود انسانها در آنجا به سختی زندگی کنند و ما مقصریم.
منبع: خبرآنلاین